صلح طلبی به معنای دوری از خشونت است، نه حالتی در برابر خشونت.
صلح طلب کسی است که تحت هیچ شرایطی وارد بحرانی خشونت بار نمی شود مگر به قصد فرونشاندن آن.
صلح طلب، برای رسیدن به قصد خود، به هیچ روی خشن نمی شود. او در روابط و فعالیت های اجتماعی و … طالب آرامش است.
صلح طلب، درگیر هیچ نوع عمل خشونت باری نمی شود.
شخص صلح طلب که خوی و فطرتی آرام دارد. صبور است در مقابل فرد یا افراد پرخاش جو و خشن، قادر به مدیریت اوضاع و رهبری شرایط و از بین بردن نزاع و درگیری ست.
چنین فردی به رحتی قادر بع کنار آمدن با همسایه ای عصبی،همکار ناراحت، و رئیس خشن می باشد.
بدون شک، خشونت، خشونت می آورد و کمترکسی قادر به مهار اوضاعی بدون عقل و منطق است.
اگر آتش برافروخته شود، تر و خشک با هم می سوزند.
برخلاف صلح طلب پرخاش جو به سادگی از کوره در میرود، ناسزا می گوید، توهین می کند، تهمت و افترا می زند، دست به یقه می شود و درگیری را آغاز میکند. شناسایی این افراد آسان است. کنار آمدن با چنین کسی به شرطی که از درون صلح طلب باشید کار چندان سختی نیست.
قدرت مغز و قوه تشخیص و درک صلح طلب، به هنگام خونسردی و آرامش، فعال است. ولی فرد خشن سطح ادراکش افت کرده و قادر به مقابله با حریف ای آرام و خونسرد نیست
شاید بتوان گفت که ناموفق بودند ناکامی در دسترسی به مواهب زندگی و… باعث بروز خشونت های مختلف توسط افراد می شود.
پرخاشگری می تواند ناکامی های فشرده را رها سازند و نوعی تسکین موقتی برای فرد مهاجم فراهم آورد اما با پایان رضایت بخش نیست.
زبان بدن – حس درونی
خواندن زبان بدن طرف مقابل توانایی مهمی است است که در بسیاری از رویدادها نقش تعیین کننده ای در پرهیز از ورود به فاز خشونت، بازی می کند.
ممکن است پنهان نمودن قصد و نیت مهاجم با ظاهر سازی برای فریفتن شما باشد.
ولی با همه تلاش باز هم زبان بدن و رفتار و حالت اندام به او خیانت می کند کند و حقیقت را فاش می سازد.
علائم فیزیولوژیکی را نمی توان نادیده گرفت. ت مهم نیست که کلام و راهرو چقدر و به چه اندازه قانع کننده و فریبنده باشد به نشانه های طبیعی و فیزیولوژیکی توجه کنید.
خیلی از مواقع به طور ناخودآگاه نسبت به کسی( با وجود ظاهر خوب و لبخند و..) احساس بدی میکنید.دلتان گواهی می دهد که آن شخص روراست نیست و کاسه ای زیر نیم کاسه دارد.
در حالت عادی، در زندگی روزمره نیز همین طور است گاهی در برخورد با افراد مختلف، در محل کار مهمانی و یا هر جای دیگر، از بعضی ها خوشم نمیاد شاید احساس بدی نسبت به آنان داریم. این همان حس هشدار درونی است که میشود به آن تکیه کرد اگرچه دلایل عقلی ندارد ولی قابل اطمینان است.
ندای درونی، حسین ناشناخته با دنیا دلشوره و… کمک بزرگی در رویارویی با چنین مواردی هستند. وقتی افکار و پندارهای هرکس تکرار شوند کم کم به صورت ملکه ذهن در می آید و به مرور در نهاد شان ریشه دوانده و در رفتار کردار و زبان بدن نمود می نمایند.
حتی اگر کلام، چیز دیگری را عنوان کند. زبان بدن ذات درونی و پندار های ذهنی هرکس را بیان می سازد.
همانطور که گفته شد این نشانه ها از گروه فیزیولوژیکی (رنگ پریدگی، گرفتگی عضلات، تنفس و…) تا حرکتی ( چگونگی عمل، تحت فشار آدرنالین) تا کلامی ( تون صدا، لرزش صدا و …) ، متغیر است.
به کلام و ظاهر افراد توجه نکنید ندا و حس درونی خودتان گوش دهید
اگر توانایی درک و شناسایی زبان بدن و حالات و رفتار دیگران را پیدا کنید قادر به خواندن فکر و اندیشه و بستنی تو می شوید.
حرکات اندام های بدن( از قبیل کم صحبت کردن با عجله حرف زدن حرکات سریع چشم تیره شدن های بی مورد و مکث های بی جا و هنگام گفتگو و ده ها نمونه دیگر، از نشانه های بارز حالت های روانی است) حالات چهره و رنگ پوست و … به سادگی شخص را لو می دهد ودست اش را رو می کنند.
تا به حال با افراد معتاد روبرو شده اید. به سادگی پی می برید که او معتاد به مواد مخدر است. به چه دلیلی می گویند او معتاد است؟ خیلی ساده حرکات و رفتار و حالات جسمی و رنگ و روی صورت و حرف زدن و… یعنی زبان بدن شما را متوجه موضوع می کند.
پس توانایی شناخت اینکه طرف مقابل، دزد، پلیس، معتاد و… است. با کمی تمرین و ممارست قابل دستیابی است.
فرد شرور با رفتار و کردار بیرونی، درون خود را آشکار می سازد.
صلح جویی، تلاش شرافتمندانه است اگر هر کسی سعی کند به سوی صلح جویی گام بردارد.
جامعه و محیط زندگی ما جایی به مراتب بهتر، زیباتر و امن تر خواهد بود.
یک طرح واقعی به نداشتن رفتارهای خشن و سخت ت علاقه مند است تا اینکه سعی در مهار خشونت کند.
ساده تر: می توانید بالقوه یک صلح جوی واقعی باشید. یعنی توانایی و قدرت صلح طلبی را به دست بیاورید.
اگر وارد فاز خشونت و درگیری حتی در راستای دفاع از خود بشوید باید عواقب آن را نیز قبول کنید اگر وسط خیابان پر رفت و آمد بایستید خطر تصادف و برخورد اتومبیل را نیز باید بپذیرید.
مثال بالا، وضعیتی است که بیشتر قربانیان فجایع خشونتبار اجتماعی با آن روبرو می گردد. رویارویی با آدمی پررو، خشن، بد زبان، ناسزا گو و.. همانقدر برای آدمی مودب و با منش، خطر دارد که وسط خیابان بایستد.
موضوع، ساده است. ست در برابر چند نفر آدم بی تربیت، زبان باز و هرز گو، در خیابان، مهمانی و یا هر جای دیگر، باید به همان شیوه، با همان سلاح، مقابله کنید. اگر نمی توانید بهتر است گذشت کنید و به راه خود بروید.
آگاهی، شناخت و پرهیز، چگونه موثر، احتمال درگیری را کاهش میدهد.
قبول مسئولیت
تفاوت زیادی بین اشتباه فردی و مسئولیت شخصی در هر حادثه ای وجود دارد. موضوع مهم برای هر کس، رعایت اصول و مسئولیت پذیری در دفاع از خود است.
مسئله مهمی که در موضوع حمله شرارتبار، مطرح میشود چه از جایگاه قربانی چه مدافع، ممکن است ناراحتی، ضرب و شتم و جرح به همراه داشته باشد. در حالت عادی کسی حاضر به تحمل سختی و مرارت بی خود و بی دلیل نیست.
در بحث دفاع نیز، چنین تحلیل ساده ای وجود دارد. اگر اتومبیل، دزدگیر و بیمه داشته باشد، اگر منزلتان مجهز به نرده های ایمنی و دزگیر باشد، اگر به محل های تجمع ارازل و اوباش نروید، اگر و اگر و .. هزاران اگر دیگر رعایت کنید، احتمال وارد شدنتان، در یک فرایند دفاعی خیلی کم خواهد بود.
مسئولیت انسانی و اخلاقی و اجتماعی ایجاب می کند که تا حد امکان با تمام قوا و نیرو و امکانات موجود، سعی در توقیف خشونت کنید.
هر مشکلی، راه حل های متفاوتی دارد. سعی کنید راه حل مناسب را پیدا کنید. رود تصمیم نگیری، به ویژه در اوضاع بحرانی و خطرناک، که احتمال درگیری و عواقب بعدی وخیم را در برداشته باشد. خیلی اوقات یک سکوت مصلحتی، بیشتر از جوابی نسنجیده راه گشاست.
هرم ایمنی شخصی ( امنیت در شهر – نوشته ی یانگ و پفوس )
قرار نیست با ترس ناشی از احتمال حمله ی ارازل و جانیان و سارقان زندگی کنیم، بلکه باید با اتخاذ روش ها و تدابیر پیش گیرانه امکان وقوع چنین خطراتی را، به حداقل کاهش دهیم. مثل خیلی امور دیگر، که در دنیای امروز حل شده است. ( ترس از بیماری های میکروبی که روزگاری فاجعه محسوب میشد و با کشف واکسن ان ها از بین رفته )
در هر فرایندی برای مقابله با رشد جمبه های منفی باید علل بروز و ریشه های آن را شناسایی ، بعد با توجه به اطلاعات به دست اماده دست به تدابیر پیشگیرانه بزنیم.
روزگاری بود که کشاورز یا باغدار تا رسیدن و برداشت محصول دل نگران بود؛ مدام به تغییرات جوی ریزش باران یا بارش کم باد سرما، حشرات، آفت و غیره با ترس و اضطراب می نگریست امروزه با وجود ده ها نوع مواد ،تقویتی سم پاشی و از همه مهمتر بیمه خسارت ناشی از ،حوادث خیال او راحت شده است می داند اگر کشتزارش دچار آفت سیل و آتش سوزی شد شرکت بیمه
مبلغ خسارت وارده را به او پرداخت خواهد نمود. هیچ کدام از ما قادر به جلوگیری از انجام کار جانیان و اراذل ما به تنهایی قدرت متوقف نمودن اعمال خلاف آنها و به راه نیستیم.
راست کشاندنشان را نداریم ولی میتوانیم برای حفظ ایمنی شخصی خانوادگی و… از شر سارق ،جانی اشرار و…. اقدامات ساده ای بــه کــاربندیم.
چون خلافکاران با مقاصد مختلف دنبال یافتن طعمه هستند با اتخاذ تدابیری خود را از طعمه شدن و شکار بودن نجات به عنوان شکاری سهل و مناسب به چشم شکارچی نیاییم، صورت دهیم.
مسأله را حذف کرده ایم. هزاران شکار در طبیعت وجود دارد؛ شکارچی ها کم و اندک اند. برای به دام نیفتادن کافی است مسیر شکارچی و مقصد او را بدانیم و به سادگی سر راه اش قرار نگیریم و از نزدیک شدن به او خودداری ورزیم.
با در نظر گرفتن مطلب گفته شده می توانیم فرایند دفاع را به منظومه ای ،هر می همانند شکل یک ترسیم .کنیم هر مرحله نه تنها ضریب امنیت را افزایش میدهد بلکه ،خود زیربنای محکمی برای مرحله ی بعدی می.شود این انسجام محکم و قدرتمند به ستون بندی و پایه گذاری مستحکمی منجر می شود.
(شکل اهرم دفاع)
شخص شما:
اجبار به درگیری کامل فیزیکی
اخطار به مهاجم و خروج از مخمصه
حفظ مرزبندی ها مهارت کلامی، خدعه و نیرنگ
موقع شناسی و واکنش مناسب
گوش به زنگ بودن- زنگ خطر درونی
حفظ عادات رفتاری
از من دور شو تا به دردسر نیفتی
درک و دانش کافی
این روشها عملی هستند و با تعدادی دستورالعمل شفاهی و غیر قابل اجرا، تفاوت دارند با این ،وصف برای ملکه شدن چنین منظومه ی دقیقی نیاز به تلاش زیادی است تا هنگام ضرورت بتوان از آن استفاده کرد یادگیری این سیستم احتمال وقوع خطر و تهاجم را صددرصد دور نمی کند بلکه ضریب آسیب پذیری را به نحو چشم گیری کاهش میدهد و دایره ی حفاظتی را مستحکم تر مینماید هرم امنیتی در زندگی کاربردهای عملی فراوانی دارد. می تواند به دفاع شخصی، دفاع از ناموس ،مال ،جان ،خانه شرف، حیثیت، شغل، آزادی و… تقسیم بندی شود
از طبقه ی اول شروع و به ترتیب بالا میرویم. یادگیری و آموختن اصول . هر طبقه ضریب امنیت و حفظ سلامتی را افزایش میدهد. سیستم هرمی شبیه به شبکه ای گسترده است که دیوارهای متعدد موانع تودرتو، در فواصل مختلف دارد که مجموع آنها خطر نفوذ به مرکز دایره را کاهش داده یا کند میکنند.
به عنوان مثال، پرچین نرده های چوبی) اطراف یک مزرعه می تواند جلوی ورود گاو و اسب را به داخل محوطه بگیرد؛ اما روباه عبور میکنند اگر روی نرده ها توری فلزی بکشید علاوه بر حیوانات درشت جثه ،روباه شغال و… نیز نمی توانند از آن
بگذرند.
وقتی راههای پیشگیری در برابر یک سارق را تقویت کنید از نفوذ جیب بر دزد خیابانی معتاد و… نیز جلوگیری می کنید. ویژگی هرم ،ایمنی در فاصله نداشتن قسمتهای مختلف آن است. جنایت و خشونت، از زوایای خالی نفوذ میکند و بحران می آفریند. منظومه ی هرم ،حفاظتی ساده .است با صرف دقایقی اندک (دو تا سه دقیقه روزانه و مرور وقایع و دستورالعملها، می توانید اصول آن را ملکه ی ذهن خود کنید تا در مواقع ضروری، به طور ناخودآگاه به کار برید. باید یادآور شوم که به کارگیری چهار مرحله ی اول هرم، شما را در برابر اکثریت قاطع حوادث جنایی و خشونت بار محافظت و پوشش امنیتی مناسبی برایتان فراهم میکند.
زیربنای طبقه ی اول ،هرم بر درک و دانش کافی استوار است. شناخت علل، انگیزه ها تمایلات نوع رفتار، چگونگی تکوین خشونت، به کارگیری خشونت از سوی جانیان، اشرار و اراذل موضوع مهمی است که باید نسبت به آن شناخت کامل پیدا کنید. بدون به دست آوردن این زیربنا نمیتوانید فرایند حفاظت و مراقبت از خود را عملی نمایید.
طبقه ی اول از من دور شو…
کشتی رانان در دریاهای شمالی وقتی یک کوه یخی را از دور می بینند، تا حد ممکن از آن دور میشوند؛ آنان میدانند که در برابر آنچه روی آب است چند برابر زیر آب وجود دارد و در صورت نزدیک شدن احتمال تصادف و غرق کشتی زیاد است در حقیقت، نوک کوه یخی شناور علامت خطر میباشد شما نیز میتوانید با علایم و هشدارهای ساده به ،اراذل ،دزدان سارقان و…. اخطار کنید که به نزدیکی محل کار ،زندگی خانه باغ ویلا و شخص شما نیایند. چند قفل بزرگ، نرده های نوک تیز روی سر دیوارها، روشن بودن چراغ های خانه پارس سگ تنها نبودن و گروهی حرکت کردن قفل و بست خودرو و….ده ها مورد دیگر که میتوان برای منزل، محل کار خودرو، قیافه ظاهری و…. فراهم کرد (در فصول قبلی به طور کامل در این باره صحبت شده) به دزدها و اراذل اعلام خطر میکـند. با کمی فکر میتوانید علایم هشدار دهنده ی ساده ای فراهم کنید؛ علایمی که این معانی را بدهند بهتر است بروی»، «دچار دردسر میشوی یا احتمال به دام افتادنت هست و … که اگر در ذهن دزد خلاف کار، ولگرد خیابانی و… زنگ خطر به صدا درآورد، به طور قطع از نزدیک شدن به ،منزل ،اموال خودرو و شما منصرف میشود و به سراغ طعمه های راحت تری میرود.
گاهی همین کارهای ساده باعث منصرف شدن سارقان و حفظ امنیت خواهد شد. چنین موانعی سرعت عمل سارق و مهاجم را کند می کند و چون ،زمان عاملی حیاتی برای اوست از خیر آن می گذرد.
طبقه ی دوم .حفظ عادات رفتاری
عادت های ساده ای که به واسطه ی انجام هر روزه آنها ضریب ایمنی افزایش مییابد مثل قفل کردن درهای خانه کشیدن پرده ها، روشن گذاشتن چراغ ها پاییدن اطراف هنگام نزدیک شدن به خودرو، قفل کردن درها بعد از سوار شدن توجه نکردن به غریبه ها و ده ها مورد کوچک و ساده ی دیگر که با کمی تمرین و یادآوری روزانه، بعد از گذشت دو الی سه هفته تبدیل به عادت میشوند به وسیله ی تکرار کارهای ساده ای نظیر آن چه در بالا گفته شد، خود را از موقعیت یک طعمه و شکار آسان و بی دردسر، خارج و حلقهی حفاظتی امنیتیتان را تقویت نمایید.
هوشیار بودن مراقبت از اطراف و ،دوروبر خودرو، پیاده رو و….. هر مورد مشکوک و نادرستی را زیر نظر داشتن و… راهی برای خنثا کردن نیت اشرار است.
طبقه ی سوم گوش به زنگ بودن (زنگ خطر درونی)
دلتان شور میزند و حسی درونی به شما می گوید «اوضاع بد است» جواب مثبت دادن به حس درونی بستگی به میزان تحمل ترس و اعتماد به نفس دارد. شاید عبور از منطقه ای خیابانی یا کوچه ای نیاز به جرأت یا شهامت داشته باشد و این حس شماست که می تواند بـنـا به عادات رفتاری و روانی شما را هدایت کند. با احساس خود رود رواسی نداشته باشید.
هوشیاری و آگاهی آمیزه ای از دانش و عادت است، ترکیبی از عادت های رفتاری ناخودآگاه و دانش و علم به وقوع حادثه یا خطر، قسمتی از ذهن در اثر دانش قبلی احتمال وجود خطر و کمین نشستن اوباش و دزدی را در گوشه خلوتی میدهد عادت رفتاری که در اثر تکرار برایتان ملکه ،شده دوروبر و گوشه کنارهای خلوت را زیر نظر گرفته و به هر حرکت مشکوکی حساس است.
اگر براساس دانش قبلی و یا عادت علایم خطر را دیدید به سادگی عقب گرد کنید و مسیر را تغییر دهید؛ هیچ آدم عاقلی خود را به دهان شیر نمی اندازد.
از طرفی هوشیاری بدون دانش تنها به سوء ظن و گمان بد بردن به هر چیز و هر کسی می انجامد جوانب و اطراف را زیر نظر داشتن بدون این که بدانید دنبال چه علامت و نشانه ای هستید تنها راه به بدگمانی و شک و تردید میبرد در رانندگی علم به علل و احتمالات و اتفاقات، باعث میشود با هوشیاری مراقب اطراف و خودروهای دیگر پیاده ها، خیابان و… باشید. اگر دانش ندارید و فقط رانندگی بلد باشید، دچار مشکل میشوید و خودتان را به خطر می اندازید.
طبقه ی چهارم موقع شناسی و واکنش مناسب
جانیان و خلافکاران برای رسیدن به نیت پلید خود و انجام آن نیازمند موقعیت و زمان مناسب هستند نمیتوانند در هر شرایط و هـر جایی دست به سرقت ،دزدی ،تجاوز زورگیری، دعوا و… بزنند. آشنا بودن با شرایط مناسب یک فرد جانی موقعیت فرضی مورد نظر او این توانایی را میدهد تا از فراهم شدن آن شرایط و یا قرار گرفتن در موقعیت خودداری کنید و اگر ناخواسته در حال وارد شدن به موقعیت مطلوب خلاف کاران و اوباش هستید، بلافاصله از صحنه آن خارج شوید.
(شکل گیری موقعیت خشونت بار تکوین، رشد و انفجار آن، از نقاط ضعف شروع میشوند) شب هنگام در حال قدم زدن در خیابان هستید و با موبایل صحبت میکنید ناخواسته بدون این که بدانید چشمانی شما را دنبال کنند؛ همان طور که گرم گفت و گو هستید به ناحیه ای خلوت و بدون چراغ میرسید نقطه ضعف شما جمع نبودن حواستان است؛ چون با تلفن حرف میزنید در آنجا ولگردان شرور موقعیت را مناسب دیده و وارد عمل میشوند. راه چاره حواستان را جمع کنید مسیر شلوغی را برگزینید یا بلافاصله سوار تاکسی شوید پیاده روهای خلوت ایستگاه های مترو در دیر وقت شب نقاط دور افتاده اطراف شهر و…. مکان های فوق العاده مناسب برای جانیان محسوب میشوند.
خلاف کار منتظر رسیدن طعمه به موقعیت مناسب می شود؛ یا سعی میکند با ترفند و شگرد شما را به آن سمت هدایت کند. افراد شرور با ظاهری مقبول و پسندیده به چشم می آیند. با هوشیاری و درک موقعیت، بدون تنش و ،قُلدری از محل خارج شوید و شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید. یادتان باشد که سارق هرگز قصد خود را آشکار نمی سازد مهاجم تنها به خدعه و نیرنگ متوسل شده و وقتی کار از کار گذشت تازه متوجه واقعه میشوید. دانش شما در شناخت بازی گول زننده ی مهاجم برای به دام انداختن طعمه، می تواند بنیان روشی مشابه ،باشد تا علیه خود او استفاده کنید و از صحنه خارج شوید.
طبقه ی پنجم حفظ مرزبندیها مهارت کلامی، خُدعه و نیرنگ
گوهر وجود و ارزش و شأن انسانی و اجتماعی، موضوعی بسیار والا و قیمتی ست از این رو اجازه ندهید تا قربانی طعمه ی دندان های تیز اراذل و اوباش گردید. هر کس نسبت به حفظ سلامتی خود و عزیزانش، تعهدی اخلاقی دارد و نباید به هیچ عنوان اجازه دهد که آنان قربانی شده و مورد ظلم واقع گردند. در رویاروی با اشرار به آنها امر کنید که نزدیک نشوند در حقیقت برای حفظ مرزبندی ها تلاش کنید اگر کار به زدوخورد کشید، جهت حفظ همان مرزها و بیرون راندن مهاجمان اقدام کرده اید نه چیز دیگری. در رویارویی با یک جنایتکار بالقوه که از وارد شدن به فاز خشونت و درگیری نه تنها ترسی ندارد بلکه استقبال هم می کند، باید به دستورالعملی که در جای جای کتاب در آن باره بحث شده توجـه کنید. بدون این که او را تحریک ،کنید بدون توهین و تحقیر، با حفظ خونسردی (اگرچه کار مشکلی است) سعی در پیدا کردن راه برون رفت از بحران باشید؛ سعی در حفظ مرزها و چهارچوب ها نمایید یادتان باشد حفظ سلامتی با ارزشترین موضوع است، با آرامش و دانایی، ماجرا را تمام کنید یا از موقعیت خارج شوید. کوتاه سخن این که شاید با گفت و گو حقه های گفتاری کلکهای رفتاری و یا بحث ،دوستانه بتوانید خود را از مخمصه نجات دهید؛ بتوانید وقت بخرید تا کسی از راه برسد زمان را عقب بیندازید تا شرایط عوض شود یا حالت روحی مهاجم تغییر کند و…. به طور کلی، چه قدر بلدید کلک سوار کنید و نیرنگ به کار ببرید؟
اما اگر اوضاع وارد فاز خشونت بار شود، دیگر نمی توانید با قیافه ی حق به جانب و صلح جو و ،مؤدب به شرایط خاتمه دهید. در این مرحله مهم نیست که دست به چه کاری می زنید؛ درگیری یا مجادله هدف شما حفظ حریم شخصیتان باشد.
طبقه ی ششم اخطار به مهاجم و خروج از مخمصه با کمترین خطر
شرایطی پیش می آید که باید برای دفاع از خود یا خانواده، با همه ی توان هوشی بکوشید. حتا در صورت لزوم وارد درگیری فیزیکی شوید (ولی در اولین فرصت صحنه را ترک کنید.) دهن به دهن شدن با جانی خلافکار و اراذل و…. یعنی این که در ماهیت گفته ها او بفهمانید که به هیچ قیمتی اجازه نخواهید داد که او یا آنها به منظور خود دست یابند؛ از قصدش آگاهید و با قدرت در برابرش مقاومت و دفاع خواهید کرد.
تحقیر و توهینی در کار نیست؛ مهاجم به حدی از مرز گذشته که نمی توانید از مهلکه خارج شوید (مانند سارق در خانه) مگر می شود عزیزانتان را بگذارید و بروید به او هشدار میدهید که تا پای جان از خود دفاع خواهید کرد البته باز هم بستگی دارد تا چه حد حاضـر بـه ایستادگی و درگیر شدن باشید.
طبقه ی هفتم اجبار به درگیری کامل فیزیکی
در شش مرحله ی قبل هنوز وارد فاز عمل به معنی واقعی نشده اید، اگر چه احتمال آن وجود دارد و ممکن است که هر آن (به ویژه در مراحل پنج و شش) اوضاع به درگیری کشیده شود؛ ولی، صددرصد نیست. اگر از خلال همه ی مراحل قبل اوضاع به این نقطه یعنی به آخرین مرحله، برسد؛ در حقیقت نتوانسته اید موقعیت بحرانی را در یکی از شش مرحله ی گذشته متوقف کنید.
شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که چرا اینقدر تأکید میکنم که هنر دفاع شخصی صرف استفاده از فنون و تکنیکهای فیزیکی نیست. باید بدانید که اگر در شرایط یک رویارویی خشونت بار قرار گرفتید، به معنی آن است که اصول دفاع شخصی و مهارتهای فردی را، به طور درست یاد نگرفته و یا به کار نبسته اید توجه کنید؛ منظور من حمله ی ناگهانی در تاریکی شب از سوی اراذل (نیست حتا در مقابل سارقی مسلح، باز هم روشهای اول و دوم هرم ،ایمنی، کارآمد است. وارد شدن به درگیری ،فیزیکی به معنای این است که اگر ببازید دچار مشکل و دردسر میشوید.
اگر از هواپیما با یک چتر نجات بیرون ،بپرید، شانس باز نشدن چتر و سقوط خیلی بیشتر از موقعی است که با دو چتر نجات بیرون بپرید.
کسی که هر هفت مرحله ی هرم امنیت دفاع شخصی را به خوبی بداند، می تواند سررشته ی اوضاع و انسجام شرایط نامطلوب را بـه دست بگیرد و همه چیز را به نفع مطلوب تغییر دهد. هیچ چترباز حرفه ای نمیتواند با چتری پاره از هواپیما بیرون بپرد.
منظور از دفاع شخصی دعوا کردن جنگیدن و… نیست، استفاده از زور برای جلوگیری از آسیب دیدن دزدیده شدن مورد تجاوز قرار گرفتن کشته شدن و… است (البته یکی از جنبه های آن).
مثلث آتش ایمنی در شهر مک یانگ و پفوس
روند شکل گیری هر پدیده ای از مراحل ،مختلفی تشکیل میشود که اگر هر یک از آنها آماده و مهیا نباشد آن پدیده یا فرایند محقق نمی گردد.
ناهنجاری اجتماعی خشونت را میتوان با روشن کردن آتش مقایسه نمود.
برای درست کردن آتش، سه عامل نیاز است:
توانایی که شامل امکانات و تدارکات لازم مانند مواد سوختی، چوب، زغال و… است
موقعیت جایی که بتوان آتش را برافروخت، مانند حیاط
باغ، منقل و… . – قصد، دلیل برپایی آتش گرم شدن، پختن غذا، روشنایی و…
به هر علتی اگر یکی از عوامل ،بالا از مجموعه حذف گردد، آتشی هم برافروخته نمیشود چون یکی از سه عامل اصلی فرایند، از چرخه کنار می رود. یعنی شرایط برای رسیدن به نتیجه، فراهم نیست. بـه کـار بردن خشونت و تهاجم فیزیکی ،نیز مثل ،آتش، سه عامل اصلی دارد:
۱- توانایی: (دار) بودن قدرت لازم برای زدوخورد، دعوا کردن،نزاع و…)
۲- موقعیت مناسب بودن وقت و ساعت و شرایط و محل وقوع جرم و…)
قصد: دلیل و نیت کافی برای انجام عمل خلاف، دزدی،تجاوز، قتل و…)
حال اگر یکی از سه اصل گفته شده از مثلث حذف گردد، به طور خودکار، شرایط وقوع درگیری خشونت بار فراهم نمی گردد. قابل نفوذترین عامل عنصر شماره دو است؛ یعنی به هم زدن موقعیت خروج از آن و رفتن به جایی که شلوغ باشد، یا بسته به وضعیت مورد نظر تصمیم عاقلانه ای گرفته شود.
از بین بردن عامل شماره یک یعنی سلب توانایی، کمی مشکل تر از عنصر شماره دو (موقعیت) است؛ گرفتن چاقو، ناکار کردن ضارب و…. همین طور اطلاع از قصد و نیتش دشوار است و یا حداقل برای هر کسی امکان پذیر نیست؛ مگر این که به همان ندای درونی خود اعتماد کنیم. در میان سه عامل یاد شده شماره ی سه نیت فرد، از همه گنگ تر و دست نایافتنی تر است در جایی که، بسیار حیاتی و تعیین کننده هم هست، ولی آگاهی از قصد و نیت درونی طرف مقابل، کار شاق و دشواری است تفاوت بین فهمیدن نیت درونی شخص مقابل فرق بین گفت و گو و زخمی شدن است.
سریعترین راه برای تشخیص این که در موقعیت خطرناک و مخاطره آمیزی قرار دارید پیدا کردن این سه شرط است اگر متوجه یکی از آنها شدید به دنبال دوتای دیگر باشید. برای مخاطره آمیز بودن
وضعیت جمع هر سه عامل، ضروری است. وجود نداشتن یکی از آنها فرضیه خطر را خود به خود لغو میکند.
اگر دو شرط فراهم بود و شخص مقابل را در تلاش برای به دست آوردن شرط سوم یافتید بی درنگ محل را ترک و به جای امن تری بروید. از منظری دیگر نیز میتوان مثلت بالا را ترسیم کرد: یک ضلع آن مهاجم قرار دارد، یک طرف قربانی و یک وجه دیگر قصد و نیت حادثه ی جنایت مهاجم باید به دلیل و مقصودی به قربانی حمله کند.
به قصد سرقت، دزدی خودرو تجاوز به عنف، انتقام شخصی درگیری لفظی دعوای خیابانی و احساس حقارت و قصد جبران آن و… حال اگر به هر روشی قربانی از صحنه حادثه خارج شود، منزل مجهز به وسایل امنیتی و ضد سرقت ،باشد زنان حفظ عفاف کنند کسی وارد درگیری لفظی با اوباش خیابانی نشود، به جای ناسزا در رانندگی یک لبخند بزنید، سکوتی مصلحت آمیز در اوج دعوای خانوادگی و… خود به خود یک ضلع مثلث، یعنی یکی از عناصر حادثه از چرخه خارج می شود؛ در نتیجه وقوع جنایت خشونت بار عقیم می ماند.
حضور نداشتن قربانی یعنی سوژه ی اصلی حوادث، کل صورت مسأله را پاک میکند و تمام راه کارهای ایمنی و دستورالعملهای بعدی را بی مصرف می سازد.
نکته های ایمنی
نکته های ارزشمند زیر را به خاطر بسپارید به همسر فرزندان مادر پدر و هر کس دیگری که علاقمندید یاد دهید احتیاط کردن و هوشیار بودن ضرری ندارد؛ احتیاط شرطی ضروری در دنیای امروز است.
۱ – اگر جیب بر یا سارقی با تهدید درخواست کیف پول و یا کیف دستیتان را کرد و چاره ای جز تسلیم نداشتید، هرگز درگیر نشوید ولی کیف را هم به دستش ندهید آن را به فاصله ای دورتر پرتاب کنید. آمار حاکی از آن است که سارق به کیف و محتویات آن بیشتر از خود شما اهمیت میدهد و به احتمال زیاد به سراغ کیف می رود در این فرصت در جهتی ،مخالف فرار کنید. به سرعت بدوید. خسارت های مادی را میتوان جبران کرد ولی خسارت های جانی، جبران ناپذیرند. بدون تردید بگریزید.
۲ – هر وقت به اتومبیل خود رسیدید در هر نقطه چه پارکینگ چه کنار خیابان و….) سوار شوید درها را قفل و بی درنگ حرکت نمایید. نشستن به تنهایی در اتومبیل به خصوص در جاهای خلوت طعمه ای مطلوب برای سارق محسوب می.شود. موارد زیادی اتفاق افتاده که سارقی از سمت دیگر خودرو کنار دست راننده می نشیند، با چاقو یا اسلحه راننده را تهدید خودرو و خود او را می رباید و در جایی خلوت راننده را مجبور به ترک ماشین یا او را زخمی و حتا به قتل میرساند.
اگر سارقی کنارتان نشست و تهدید کرد و خواست حرکت کنید در اولین فرصت با قدرت هر چه تمامتر ماشین را به هر جای ممکن بکوبید، یادتان باشد خسارت مالی جبران پذیر است. ۳ – آمار و ارقام حاکی از آن است کسانی که تحت فشار سارق و به تهدید او از موقعیت اولیه حرکت و به جای دیگری رفته اند یا هرگز بازنگشته اند یا به شدت زخمی و یا به آنها تجاوز شده است. بهترین روش در همان اول ،کار سعی در مقابله فرار تمارض و داد و فریاد و…. گریختن است مال را رها کنید و جانتان را نجات دهید.
۴ – اگر در صندوق عقب خودرو زندانی شدید، هر جوری می توانید چراغ خطر را بشکنید و دستتان را از ماشین خارج و توجه دیگران را جلب نمایید.
ه – قبل از سوار شدن اگر خودرو در محل خلوت یا پارکینگ تاریکی قرار دارد اطراف را بپایید؛ داخل ماشین و جلوی صندلی را بنگرید؛ اگر به چیزی شک کردید از آن چشم پوشی نکنید. اگر دو طرف اتومبیلتان خودروهای دیگری پارک کرده اند، دقت کنید فرد مشکوکی آنجا ننشسته باشد.
ضرب المثلی قدیمی میگوید سوءظن داشتن بهتر از مردن است.
۶ – تا جای ممکن به جای استفاده از پلکان، سوار آسانسور شوید، پله ها اگر در محوطه ای خارج از ساختمان واقع شده باشد، می توانند محل بسیار خطرناکی باشند اگر هم سوار آسانسور هستید و افراد مشکوکی سوار شدند بلافاصله پیاده و منتظر شوید عده ای بیایند به اتفاق آنان، داخل کابین بروید.
۷ – اگر متوجه شدید که مهاجم مسلح است و هنوز در دامش نیفتاده اید بی معطلی فرار کنید بدوید تیر انداختن به هدفی متحرک کار مشکلی است. سعی کنید ضربدری بدوید.
۸ – به طور معمول زنان بیش از مردان احساس همدردی و کمک به دیگران را دارند و بر همین اساس امکان ربودن و آسیب دیدنشان بیشتر است. خیلی اوقات سارق یا مهاجم با ظاهری مقبول و متین، طعمه نزدیک میشود. مردی با پای لنگ پیرمردی با عصا و قیافه ای صمیمی و غلط انداز و درخواست کمک و… گول ظاهر افراد را نخورید.
۹ – بعضی مواقع مهاجمان توسط صدای گریه ی نوزادی که روی نوار ضبط شده و در نقطه ای خلوت کنار خودرو، گوشه ای و… گذاشته اند زنان دلسوز و کنجکاو را گول میزنند و مورد اذیت و آزار قرار میدهند. ۱۰ – هرگز از کنار خیابان در جوار اتومبیلهای پارک شده، عبور نکنید. در این حالت طعمه آسانی برای موتورسوران هستید؛ به ویژه اگر کیف در دست داشته باشید تا حد امکان در پیاده رو و از کنار دیوار حرکت کنید و اگر کیف شما دارای بند است، بند آن را از سر و شانه تان عبور دهید البته در جهت مخالف خیابان
۱۱ – اگر از کنار پیاده رو عبور میکنید با شنیدن صدای موتورسیکلت پشت به دیوار بایستید؛ به خصوص اگر کیفی در دست دارید.
۱۲ – هنگام عبور از عرض خیابان بهتر است از چهارراه و داخل جمعیت حرکت نمایید.
۱۳ – همیشه مقداری پول دم دست بگذارید تا مجبور بـه بـاز کردن یا بیرون آوردن کیف پولتان نباشید.
١۴ – اگر در بانک پول دریافت میکنید قبل از خروج از شعبه آن را در محلی مطمئن مانند جیب ،بغل جیب شلوار، زیـر لـبـاس و… قرار دهید. هنگام نقد کردن چک تا حد امکان پول را به حساب خود واریز کنید. از گرفتن و حمل پول نقد یا چک پول خودداری ورزید. در بانک اطرافیان را زیر نظر بگیرید و به سر تا پایشان خیره شوید تا به سارق یا سارقان احتمالی بفهمانید که فرد هوشیار و محافظه کاری هستید.
۱۵ – از دستگاه خودپرداز به ویژه اگر در محلی خلوت قرار دارد، نکنید و در صورت اجبار تنها .نباشید. به خصوص در وجه دریافت ساعات آخر شب.
١۶ – کیف دستی یا اشیای دیگری را روی صندلی های خودرو رها نکنید. آنها را در صندوق عقب و دور از چشم دیگران بگذارید.